بسم الله الرحمن الرحيم
چشم را پلک، پرده است . نخواهي ببيني ، پرده را مي کشي و تمام . !
نفس را ، دهان دربان است ، نخواهي بکشي ، ميبندي اش ، حبس مي کني هوا را به همان قفسه ي بسته اي که سينه نام دارد و بس . !
عطر را ، بو را ، رايحه را بيني نگاهبان است . نخواهي بشنوي ، دهان را باز مي کني و نفسي از بيني عبور نمي دهي تا بتواند رهاورد عطر در دست گيرد و عرضه کند !
مزه ابتدا سلامي به دو لب عرض مي کند و بعد ، از کنار رفتن آنان خود را به زبان مي رساند ! خلاصه اش آنچه نخواهي مزه کني ، دو لب به جواب سلام سردي ، کنار نمي روند !
حروف را ، واژه ها را ، زباني به دست مي گيرد و به گوش هوا مي خواند که گر اراده نکند ، نمي گردد و جمله بر روي دوش صدا سوار نمي شود و تمام . !
زبري را ، نرمي را پوست پاسداري مي کند . گر نخواهد ، دوري مي گزيند ، دست نمي کشد و همين کافي است تا خودش را کنار کشد . !
راه را ، پاي بايد براي رفتن ، نخواهد برود ، گام بر زمين نمي گذارد و يک دنده مي ايستد به لجبازي نمي روم و پيروز مي شود به نرفتن تمام رفتني ها . !
" فبشره بعذاب اليم " که گوش را ، نه دري است ، نه درباني است ، نه نگاهبان و نه . !
فبشره به محکوميت ِ شنيدن ِ ابدي
فبشره به حسرت عشق بازي با سکوت
" فبشره بعذاب اليم "
" فبشره بعذاب اليم "
" فبشره بعذاب اليم "
___
+ بي خيال باش :) ! زياد شنيدم . اما اگر توي گوش دو دسته حيوان يا بر دو دسته ميوه يا دو گياه يا حتي دو شي هر روز بر يک دسته حرف هاي مثبت و خوب و بر ديگري حرف هايي از جنس نود درصد حرف هاي روزمرمان بزنيم ، حتي اگر اصلا حرفي نزنيم و بر کاغذي يک صفت خوب و يک صفت بد بنويسيم و روي آن ها بچسبانيم ، بعد از مدتي مي بينيم ، حس مي کنيم ، لمس مي کنيم ، پلاسيدگي و پوسيدگي و خرابي ِ تکرار ظلم هايي که با بي خيالي توجيهشان مي کنيم ! ما که " آدميم " چه انتظار مي رود ؟!
+ نشنو ، بي خيال باش ! هرکي هرچي خواست بگه ، مگه به حرف مردمه و . ، از اون عذاب اليم هم اليم ترند مادامي که نميدونن کجا داري جون ميدي
#س_شيرين_فرد
درباره این سایت