بسم الله الرحمن الرحيم
خواندن کتاب ، براي هر کس معناي خاص خودش را دارد ، براي يکي خواندن صرف است ، براي يکي سفر ، يکي با کتاب به تاريخ مي رود ، يکي حکمفرمايي مي کند ، يکي . يکي هم مثل من ، هم صحبتي هايش را عشق بازي با کتاب هايش خلاصه مي کنند و بس !
کتاب خواندن هرکس ، مختص اوست . دست هايش وقتي واژه ها را لمس مي کنند و وقتي کتاب را مي به آغوش مي گيرند ، نگاهش وقتي توجه پيشکش واژه ها مي کند و صدايش وقتي آرام آرام براي خودش زمزمه مي کند ، هيچ کدام تکراري در خلقت ندارند جز خود او . هرکس رفتارش مختص خود اوست و کتاب خواندن از اين قاعده مستثني نيست .
خاص بودن ساجده ، به يادداشت هايي است که مي گذارد ، پيش از شروع خواندن کتاب ، در صفحه ي اول ؛ تاريخ شروع ، نظر و حسش به کتاب ، طرحش ، نامش ، چيزي که او را جذب کرده مي نويسد ، گوشه کنار صحنه هاي پر فراز و فرود ، درست وقتي روحش به پرواز در مي آيد ، شروع به نوشتن مي کند ، شروع به خط کشيدن زير تمام نقطه نقطه توصيف هاي روح افزا . !
خاص بودن ساجده ، به يادداشت صفحه ي آخر کتابش است ، درست وقتي کتاب را تمام کرده . از حسش ، نظرش ، برآورده شدن چيزي که انتظار داشته يا نه و .
و در نهايت ، يک امضا و يک جمله در وصف کتاب روي جلد ، براي آناني بناست اين جلد کششي بر آن ها ايجاد کند .
کتاب خواندن ، لااقل براي من ، خواندن صرف نيست ، پوياست ، فعال است و به عبارتي دايناميک چون کتاب س ندارد ، پوياست ، فعال ، دايناميک . !
کتاب هاي ما مثل فرزندانمان هستند ، قطعه هايي از خودمان که بايد بزرگشان کنيم ، به پاي بيماريشان تب کنيم ، با شاديشان بخنديم ، با گريه شان بگرييم ، برايشان وقت بگذاريم ، آنطور که شايسته است . !
ظلم به کتاب ، ظلم به فرزندمان ، ظلم به خودمان و ظلم به نجواي خالقي است که آرام آرام دارد زمزمه مي کند و ما گوش هامان را سفت گرفته ايم .
#س_شيرين_فرد
درباره این سایت